عماد پورشهریاری | شهرآرانیوز؛ بازاریابی دیجیتال مفهوم بهنسب جدیدتری در دنیای کسب وکارهاست، اما کارکرد و شیوه آن همان است که از قرنها قبل هم بوده است. کاسبی کردن حتی در موارد بسیاری شکلش هم تغییر نکرده بلکه فرصتهایی به آن اضافه شده است. احتمالا در ایران دوره ساسانیان فروشندهای فروشگاه داشته و مراجعانی که به آنها کالا یا خدمات میفروخته است. امروز روش همان است، اما با ابزارهایی متفاوت و بهروز، مانند فعالیت در فضای آنلاین، فرصتی که اگر غنیمت شمرده شود، عدالت را در حوزههای مختلف در اختیار کوچکترین و دورافتادهترین کسبوکارها توسعه خواهد داد.
پاخورهای مجازی
فرض کنید قرار است فروشگاهی در یک خیابان اجاره کنید و محصولاتی در آنجا بفروشید. طبیعی است قیمت هر مکان بر اساس ویژگیهای آن با بقیه متفاوت باشد. برای نمونه، اگر فروشگاه در حاشیه خیابان باشد قیمتش بیش از مغازههای طبقه چهارم یک پاساژ خواهد بود. علاوه بر این، هر اندازه مکان موردنظر شما ویترین بزرگتری داشته باشد، قیمت آن هم بیشتر است. در هر صورت، شما به مغازهای نیاز دارید که بهاصطلاح پاخور مناسبی داشته باشد و بتوانید بیشترین محصول ممکن را به مشتریان بالقوه خود نمایش دهید.
بازاریابی دیجیتال بهترین فروشگاهها و بزرگترین ویترینها را در اختیار شما قرار میدهد. زمانی بزرگترین فروشگاهها چندین و چند شعبه مختلف داشتند. اما امروز بزرگترین فروشگاه غرب آسیا حتی یک مشتری حضوری هم ندارد. دیجیکالا معنای واقعی کارکرد بازاریابی دیجیتال است که در مقیاسهای خیلیخیلی کوچکتر اهمیت بیشتری هم پیدا میکند.
برای نمونه، یک زن تربتجامی را که در روستای خود پارچه و فرش میبافد در نظر بگیرید. این فرد شاید هیچوقت فرصت اجاره یک مغازه در شمال شهر تهران را نداشته باشد، اما به لطف بازاریابی دیجیتال، بزرگترین ویترینها در اختیار او قرار گرفته است تا بتواند هنرش را به جامعه بسیار بزرگی نشان دهد. هرقدر این مقیاس را کوچکتر کنید، دنیای دیجیتال پررنگتر میشود.
بهطورحتم شما هم شنیدهاید که فلان منطقه یا پاساژ مشتری خوبی ندارد. امروز چنین موضوعی معنای خود را از دست داده است. به لطف گسترش شبکههای اجتماعی و به طور ویژه اینستاگرام، هنرهای فراموششدهای مثل سوزندوزی زنان و دختران سیستانوبلوچستان مشتریان بیشتری پیدا کردهاند به طوری که در سال ۹۹ مدیران استانی از ایجاد هزار کارگاه سوزندوزی در این منطقه خبر میدهند. حالا فکر کنید مهتاب نوروزی، مشهورترین هنرمند سوزندوزی ایران، در دهههای ۵۰ و ۶۰ شمسی که دستآفریدههایش در مشهورترین مزونهای فرانسه و ایتالیا عرضه میشد، اگر در عصر شبکههای اجتماعی زنده بود. چه اتفاقی برای او و روستای زادگاهش، قاسم آباد بمپور، میافتاد؟
فکر کنید بزرگترین فروشگاه گرانترین مجتمع تجاری کشور در اختیار همان زن تربتجامی قرار بگیرد. چند نفر در روز واقعا میتوانند از محصولات او دیدن کنند؟ چه درصدی از آنها به خریدار تبدیل میشوند و در نهایت چه نسبتی از آنها دوباره گذرشان به همان فروشگاه خواهد افتاد؟ در حالی که به طور تضمینشدهای میتوانم ادعا کنم اگر هزینه یک ماه اجاره مغازهای نقلی در شهری کوچک را در فضای مجازی خرج کنیم، میلیونها نفر محصولات این بانوی هنرمند را خواهند دید.
سلام بر دنیا
شش هفت سال پیش برای یک مجموعه خیلی خیلی کوچک (با ۳ نفر نیروی انسانی) که صنایع دستی تولید میکرد وبسایتی به زبان انگلیسی آماده کردیم. هدف این کار در همان زمان هم خام و نامشخص بود. به همین دلیل، نسخه انگلیسی در حد همان صفحه اصلی با ۲ آدرس باقی ماند و مدتها کسی به سراغش نرفت. تقریبا ۵ سال بعد از این اتفاق، متوجه شدم یک مجموعه اروپایی از روی همان وبسایت نیمهکاره به آنها پیام داده و یک کانتینر از محصولات آنها را خریده است.
بازاریابی دیجیتال از این فرصتهای عجیب کم ندارد. شاید داستان عباسبرزگر را شنیده باشید، کارآفرین حوزه گردشگری که زمانی در حافظیه فال میفروخت و در قبرستان قبور را شستوشو میداد. برزگر روستایی را که بر روی هیچ نقشهای از کشور اسمی هم از آن نیامده بود، به یک قطب گردشگری تبدیل کرد. جالب این است که او نهتنها عضو هیچ شبکه اجتماعیای نبود بلکه حتی ایمیل هم نداشت. بلکه به طور خاص و به لطف رسانههای دیجیتال، چنین فرصتی متولد شد و رشد کرد.
همه افرادی که این چنین موفق میشوند مثل آقای برزگر به برنامههای تلویزیونی راه پیدا نمیکنند، اما از نظر اقتصادی یک موفقیت تمامعیار هستند. لطفا واژههای «کارآفرینی»، «زنان»، «گردشگری»، «فضای مجازی» و «شبکههای اجتماعی» را کنار هم جستوجو کنید. با مقالههای دانشگاهی و معتبر زیادی روبهرو خواهید شد که اهمیت استفاده آزاد از این فضا را در توسعه کسبوکارهای زنان را تأیید میکنند. در واقع، این مقالهها تأیید علمی صدها اتفاقی است، مانند آنچه برای آقای برزگر رخ داد.
به نقل مضمون، از دکتر یونس شکرخواه، استاد ارتباطات، وقتی وبسایت خود را ایجاد میکنید و وارد دنیای فضای مجازی میشوید، در لحظهای که کلید انتشار را میزنید، به دنیا سلام کردهاید. سلام بر دنیایی که تا زمانی زنده و رساست که نخست بهدرستی به گوش مخاطبش برسد و مهمتر از آن اجازه و فرصت انتقال این پیام داده شود.
پول کمتر آش بیشتر
بازاریابی دیجیتال بهویژه برای کسبوکارهای کوچکتر و محلی، داستان پول کمتر و آش بیشتر است. بارها تجربه کردهایم که یک لباس در یک منطقه بسیار ارزان و درست همان محصول در شهر و منطقهای دیگر بسیار گرانقیمت فروخته میشود. علت فقط در بستهبندی و زرقوبرق فروشگاه است. قصدم زیر سؤال بردن اهمیت بستهبندی یا برندینگ نیست که در همین دنیای دیجیتال بهشدت به آن توجه میشود، اما چیزی که در دنیای دیجیتال کسبوکارها را از یکدیگر جدا میکند اعتماد است. هیچ چیزی نمیتواند به اندازه اعتماد باعث افزایش فروش در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی باشد.
مریم غلمرضا را گوگل کنید. کشاورز اهل روستای ناشناخته رومشتیک قاین به لطف ایده بکر مجموعه کشمون میتواند زعفران زمین خودش را در قلب اروپا یا آمریکای شمالی بفروشد. این در حالی است که برندهای مطرح و خوشنام زعفران برای حضوری به همین اندازه در اروپا میلیاردها تومان هزینه کردند و البته بسیاری هم در نهایت موفق نشدند. هزینه بیشتر با جلب اعتماد در فضای مجازی رابطهای معکوس دارد. هرچه بیآلایشتر باشیم، اعتماد بیشتر خواهد شد. اگر قرار است نام و خدمات ما ساعت ۱۲ شب، آن هم در خصوصیترین مکانها، به مخاطب ارائه شود، باید صمیمی و ساده باشیم. کسبوکارهای کوچک بازتاب بهتری از چهره یک برند احتمالی هستند تا عکسهای چیدمانشده، پرطمطراق و تصنعی یک برند ملی.
به همین دلیل، بازاریابی دیجیتال دقیقا به هدف هزینه کمتر و بازدهی بیشتر شکل گرفته است. چه در جایی که قرار است بازار توسعه پیدا کند، چه آنجایی که با اتوماسیون، یکپارچهسازی و تعامل بهتر هزینههای هر کاری را کاهش میدهد. شبکههای اجتماعی، وبسایتها و موتورهای جستوجو و هر بخشی از دنیای بازاریابی دیجیتال نه یک روش برای بهبود وضعیت اقتصادی که یک اجبار در این حوزه هستند. در دنیای باورناپذیری که فضای مجازی محدود، بسته یا کم رونق باشد، کسبوکارهای خانگی، روستایی و کوچک، در میان نور تبلیغات پورسانتی و عصبیکننده صداوسیما و تابلوهای تبلیغاتی شهری خیلی سریعتر کور خواهند شد. در مقابل یک فضای باز با قوانین حمایتکننده واقعی، توسعهدهنده اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی گروهی است که شاید عدالت اجتماعی برای آنها تاکنون بهدرستی اجرا نشده باشد.